- فيلمبرداري جان سخت ? ادامه دارد
- يک سکانس زيبا در فيلم آرتور
- جک اسپارو در دزدان دريايي ?
- سوراخ خرگوش - با بازي ديويد ليندزي
- خيانت - خانواده اي درجنگ با ارواح پليد
ورود کاربران
یاس-وصیت نامه
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
…
چقدر عُـقده نگه داشتم تو دل پیرم
چقدر دویدم و فهمیدم رو ترد میلم
وقتی منو دیدی بهم میگی چه غبراق شدی
ولی من می دونم از تو چقدر ترکیدم
اون آدما که نوکرتم بهت میگن
با چند تا کلام چرب زبونی تو دلت میرن
کافیه که بلا استفاده بشی اون وقت
می بینی که مثل یه تیکه ورق جرت میدن
قفلی ، حرف دل و به غریبه گفتی
واسه زخم همه مرهمی صلیب سرخی
به تو که رسید هولت دادن سریع بیفتی
رو تله موشه که پیدا میکنی پنیر مفتی
هه
یاد نگرفتم از کسی درس اتحاد
فقط یاد دادن که برم جلو با ترس و اضطراب
تجربه هام بهم قصه داد تا مثل باد
استفاده کنم از این استعداد
چه نقشه ها که پشت سرم واسم می چینن
منم از اینکه فکرشون کوتاهه ماتم می گیرم
واسم مهم نیست من که پای کارم می شینم
ولی خیلی غم انگیزه وقتی دارم می بینم
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
…
گوش کن
خب ما سطحی ترین مشکلات رو عمیق می بینیم و
عمیق ترین مشکلاتمون رو سطحی می گیریم و
حال می کنیم وقتی همدیگه رو زخمی می بینیم و
قسطی حال میدیم و آخر همه رو نقدی می گیریم
وقتی می میریم چشما میشه ماتم و خون
ترفیع می گیریم و تازه میشیم آدم خوب
یادمه خوب من تموم اینا رو دقیقا به چشمم
دیدم و کلمه کلمه از رو حقیقت نوشتم
اونم اینه که تو فقط داری نقشه هاتو می چینی
وقتی میرسی به قدرت و اون بالاها می شینی
مراقب رفتارت با آدما باش
یه روزی بر میگردی پایین همون آدما رو می بینی
حالا خدا باهات حال کرده
ولی کنارشم برات یه چاه کنده
یعنی که وقتی تو رفتی تو فاز قدرت
یهو دیدی شـدی کارمـنـدِ کارمندِت
من این بحث رو اینجا مطرح می کنم
هر چند میدونم همین هم سرنخ می کنن
نشستن با مغز خراب و هر لحظه تو فکر
که تو رو لـِه کـنـن یه گله اهلِ کوفه
اونا که فِقَط میرن به دنبال حاشیه
و خوب اصل هدف فِقَط فروپاشیه
ها چیه ؟؟؟ نکنه میخوای بگی فَقَط نه فِقَط؟
ببین به همین میگن حاشیه
اونا که گنده کردنت واسشون راحته
اولاش تنها فکر و ذکرشون حمایته
بهت میگن کم نیار برو جلو وا نده
تا گنده شدی یهو می کنن تو ما تح*تت
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
راستش بهم گفتن که تو این کارم وصیت کنم
ترجیحا می خوام که تمرکز رو مسیرم کنم
وصیت واسه من به معنای حرف آخره
که بعدش سکوتِ واسم سخته باورش
سکوتِ من و تو یعنی که دیگه ما
همین که هست رو قبول کنیم
بری تو لاکتو و صداتو بُکُشی
تو دل شهر و تموم کنی
چون که زندگی دشواره چشمات پُـر اشکه
دوشوار؟ چی بگم از سه شوار گذشته
خنده داره ولی داخـلـش چه تـلخه
نتیجه اینه که سکوت تنها حاصلش یه زخمه
زخم کاری که مغزتو از درون پاشید
مهم اینه که هر جوری دوست داری همون باشی
من که تا چشم دور و بری هامو دور می بینم
با ذوق و شوق میشینم و یه کارتون می بینم
هنوز با گیر دادن های مادرم جون می گیرم
هنوز با دمپایی از سر کوچه نون می گیرم
هنوز تو اوج بلندی از همه خار ترم
هرچی پخته بشم باز از همه خام ترم
رئیس هم که بشم واسه وطن کارگرم
اینارو نوشتم که از این دنیا لآل نرم
آدما از هم چه دور میشن
سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن
با صد تا حسرت به گور میرن
ارسال نظر براي اين مطلب
عضویتبرای عضویت فیلدها را تکمیل کنید
آمار کاربرانآمار تکمیلی سایت
رمز عبور را فراموش کردم ؟ آمار مطالب کل مطالب : 173 کل نظرات : 0 آمار بازدید بازديد امروز : 14 نفر بارديد ديروز : 0 نفر ورودی گوگل امروز : 1 نفر ورودی گوگل ديروز : 0 نفر بازديد هفته : 14 نفر بازديد ماه : 238 نفر بازديد سال : 575 نفر بازديد کلي : 3654 نفر وضیعت آنلاین افراد آنلاین : 1 نفر |
نويسندگانليست نويسندگان وبلاگ
لينک هاي روزانهليست سايتهاي مفيد
مطالب پربازدید
نظرسنجی
خبرنامه
امکانات حرفه ای وبلاگامکانات
درباره وبلاگتوضحيات درباره وبلاگ و مدير
آرشيو مطالب
تبادل لينک هوشمند
پیغام کوتاه
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |